شاهد بر این نوع ذکر یعنی متّصف شدن آیت الله شیخ حسنعلی نجابت به صفات حضرت ربّالعزه، از آیت الله قاضی رضوان الله تعالی علیه نقل است که فرمودهاند: «آقای شیخ حسنعلی اهل حرم میباشد». کسانی وارد حریم الهی میشوند که اوصاف رذیله را از خود زائل کنند و به اوصاف الهی متّصف شوند. همچنین از آیت الله انصاری رضوان الله تعالی علیه نقل است که فرمودهاند: «ایشان فانی شدهاند»
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر زندگانی مرحوم آیت الله نجابت را بررسی کنیم خواهیم دید که ایشان در جمیع مراتب ذکر، ذاکر بودند. چون کسی که عشق به مولایش دارد نمیتواند آنی از یاد معشوق خود غافل شود. روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله میباشد که فرمودند: «مَن أکثَرَ ذِکرَ اللهِ عزّ و جلّ أحَبّهُ الله» یعنی کسی که زیاد یاد خدا میکند، خداوند او را دوست میدارد. همچنین در روایت دیگری از امام محمد باقر علیه السلام است که حضرت موسی از خدا سوال کرد که آیا من از تو دور هستم که با صدای بلند ذکر تو بگویم یا نزدیک هستم که با صدای آهسته تو را یاد کنم؟ جواب آمد:«أنَا جَلیسُ مَن ذَکَرَنی» یعنی من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.
طبق این دو روایت، کسی که «أشدّ حُبّاً لِلّه» است، یعنی عاشق حقیقی خداوند متعال است، باید دائم الذکر شود تا بتواند همواره همنشین معشوق خود باشد. چنان که در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله است که فرمودند: «مَن أحَبَّ شَیئاً أکثَرَ ذِکرَهُ» یعنی هرکس چیزی را دوست داشته باشد، زیاد یادش میکند. و آیت الله نجابت رضوان الله تعالی علیه یکی از عشّاق حضرت حق بود، و چون که هدف عاشق همنشینی با معشوق است، پس ایشان کثیرالذکر بودند. برای نمونه به چند مورد اشاره میشود.
ذکر زبانی مرحوم آیت الله نجابت
در مورد ذکر زبانی اگر کسی با ایشان برخورد داشت، میدید که در موقع غذا خوردن ایشان لقمهای برنمیداشتند مگر که تأمل کنند و بسم الله بگویند. سخنی از ایشان صادر نمیشد جز اینکه یاد خدا را زنده کند. به طور کلی جمیع افعال و سکنات ایشان همراه با ذکر خدا بود. تا بالاتر از اینها بگویم که آقا طوری نفْس شریف خود را تربیت کرده بودند که حتی در خواب هم نَفَس ایشان نوای الله داشت. این را بنده خودم شاهد بودم. علاوه بر این، اذکار ایشان در ماه مبارک رمضان، شعبان و رجب و سجدههای طولانی بعد از نماز های روزانه بین رفقا مشهور بود.
ذاکر بودن در افعال آیت الله نجابت
اما ذاکر بودن ایشان به ذکر غیر لفظی در افعال و رفتار ایشان ظاهر بود. با مراجعه به روایات مرتبط با بحث ذکر دیده میشود که ائمه اطهار علیهم السلام بر این نوع از ذکر تأکید فراوان دارند. طبق این روایات، عمل به واجبات و مستحبات و ترک محرّمات و مکروهات، خودِ ذکر است. اگر کسی به رفتار ایشان توجه میکرد، میدید که اعمالشان مطابق با سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود و سعی تامّ داشتند که اعمال خلاف رضای خدا ازشان سر نزند. خودشان هم گفته بودند که در اوایل ورود به شیراز، با خدا عهد کردم که به جز رضای تو را در اعمال و رفتار و رفاقت نداشته باشم. و تا آخر عمر شریفشان بر این عهد بودند و بنده ندیدم و نشنیدم که کسی خلاف این عهد را از ایشان سراغ داشته باشد.
علاوه بر این، ذکر قلبی و تفکر در اسماء و صفات الهی بسیار داشتند. همانطور که در روایتی از حضرت امام رضا علیه السلام است، فکر کردن در صفات و امور الهی خودِ عبادت و ذکر است. این تفکر کردن ها در آثار و سخنان ایشان مشهود و واضح است.
ذکر وجودی، بالاترین مقام حمد
اما ذاکر بودن مرحوم آیت الله شیخ حسنعلی نجابت به ذکر وجودی، به این معنا که مظهر اسماء و صفات حضرت حق باشند، همانطور که آقا در کتاب شرح الأسماء الحسنی این نوع ذکر و حمد را توضیح دادهاند و گفتهاند:
«بالاترین مقام تو اگر خواستی خدا را حمد کنی این است که خودت متّصف شوی به اوصاف خدا؛ یعنی اگر تو متحلّی شدی، قهراً کمال چه کسی را نشان میدهی؟ جمال چه کسی را نشان میدهی؟ … محبّت خدا را نشان میدهی، کَرم خدا را نشان میدهی… پس بهترین اقسام حمد کردن عبد این است که خودش را متخلّق کند به اوصاف حمیده، لازم هم نیست که بر زبانش چیزی از او صادر شود… لازم نیست مرتّب بگویی الحمدللّه؛ نه، راستگویی داشته باش، محبّت داشته باش، عدالت داشته باش…»
البته شاهد بر این نوع ذکر یعنی متّصف شدن ایشان به صفات حضرت ربّالعزه، از آیت الله قاضی رضوان الله تعالی علیه نقل است که فرمودهاند: «آقای شیخ حسنعلی اهل حرم میباشد» کسانی وارد حریم الهی میشوند که اوصاف رذیله را از خود زائل کنند و به اوصاف الهی متّصف شوند. همچنین از آیت الله انصاری رضوان الله تعالی علیه نقل است که فرمودهاند: «ایشان فانی شدهاند». این بیان خود دلیل بر همین مطلب است.
آثار ذکر وجودی در رفتار و گفتار آیت الله نجابت
البته آثار این نوع از ذکر در رفتار و گفتار ایشان کاملاً آشکار بود. برای نمونه در آیه ۸ سورۀ رعد مطرح شده {أَلا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوبِ} دل ها به یاد خدا آرام میگیرد. هرکس وارد مجلس ایشان میشد و مقداری متوجّه بود، آرامش عجیبی در خودش حس میکرد و هرچه خستگی روحی داشت برطرف میشد و با یک استراحت خاطری از مجلس خارج میشد، در حالیکه نه دعا خوانده و نه ذکر گفته بود.
{وَ مَن أحیاها فَکَأنّما أحیَا النَّاسَ جَمیعاً} هرکس شخصی را زنده کند، مانند این است که همۀ مردم را زنده کرده است. در تفسیر این آیه مصادیق مختلفی را مطرح کردهاند: مانند اینکه اگر انسان کسی را از تشنگی یا گرسنگی یا از مرضی نجات دهد، آن شخصِ نجات دهنده را محیی و احیاکننده گفتهاند. ولی بالاترین مصداق آیه و بهترین احیاکننده که در روایات هم مطرح شده کسی است که انسان گمراه را به سوی پروردگار عالم هدایت و راهنمایی نماید، یعنی طبیب قلوب و دل ها باشد. طبیب روح کسی است که بتواند درد روح و نفس انسان را بشناسد و راه درمان را هم بداند و این کار بسیار مشکل است. چون تا شخص خودش هدایت کامل نشده باشد ، چگونه میتواند برای دیگران طبیب و هادی باشد. پس بهترین احیاکنندۀ جان ها، انسان کامل و وارستهای است که بتواند دست دیگران را بگیرد.
آیت الله نجابت، نمونهای از انسانِ کامل
یکی از کسانی که چنین قدرتی را داشتند، آیت الله نجابت رضوان الله تعالی علیه بودند. ایشان خود میفرمودند بعضی اشخاص هستند که درد و امراض نفسانی را میفهمند ولی درمان را بلد نیستند و نمیتوانند درمان کنند. ولی خودِ ایشان در کوتاهترین زمان متوجّه درد میشدند، بدون اینکه آن شخص مرض خود را بگوید. البته درمان برای هر شخص متفاوت است. برای نمونه بنده رفیقی داشتم در دوران دبیرستان که بعد از اینکه بنده طلبه شدم، آن شخص هم میل به طلبگی داشت. برای همین منظور خدمت آیت الله نجابت رضوان الله تعالی علیه رسید. آقا اکرام کردند و مقداری با ایشان صحبت کردند، ولی به دلایلی نتوانست در حوزه آقا بماند و به حوزه دیگری رفت. بعدها از او سوال کردم که آیا از آن جلسه استفادهای کردی یا نه؟ گفت: بله. روزی اتفاقی برایم افتاد که از همه چیز بدم میآمد. نه حال خانه ماندن را داشتم و نه جای دیگر. فقط به فکرم آمد که به شاهچراغ بروم. به آنجا رفتم، چیزی حاصل نشد. تا به مقبره آیت الله نجابت رسیدم، وقتی که شروع به فاتحه خواندن کردم، یادم به سخنان آقا در اوّلین و آخرین دیدارم با ایشان افتاد که در آن روز فکر میکردم نصیحت علمایی میباشد؛ نمیدانستم که آن نصیحت داروی درد الانِ من است و یادآوری آن جلسه باعث شد که با آرامش از آنجا خارج شوم. این یکی از مواردی بود که آقا درد را قبل از اتفاق افتادن تشخیص داده و درمان را تجویز نموده بودند، آن هم با یک دیدار که نیم ساعت هم کمتر بود.
خداوند به برکت ایشان دردهای ما را درمان کند و ما را از دوستان خودش و اولیائش قرار دهد.
و صلّی الله علی محمّدٍ و آل محمّد
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد علی محب پور حقیقی